مسأله شناخت رابطه تنگاتنگی با تاریخ اندیشه بشری دارد. در واقع عمده هدف تفکر، شناخت پدیدههاست. علیرغم این وجه مشترک، تمام تلاش اندیشهگران برای دستیابی به «شناخت»، منجر به ارایه رویکردهای متنوعی شد که هر یک از زاویهای خاص به این موضوع نگریستهاند. از سوی دیگر در اغلب مطالعات و تحقیقات انجام شده در حوزه امنیت، ابعاد (سیاسی، اقتصادی، زیستمحیطی، نظامی و اجتماعی)، حوزهها (داخلی ـ خارجی، فردی ـ ملی، ملی - منطقهای و جهانی)، تحولات مفهومی، روندها و دگردیسیهای امنیتی رخداده در محیطی بیرونی، ارزیابی و نقش بازیگران و ساختارهای امنیتی مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان به نظر میرسد حوزه شناخت امنیت کمتر مورد بحث واقع شده و قلیل تحقیقات انجام شده، همسنگ اهمیت مبانی معرفتشناسی این مقوله نیست. تا زمانی که شناخت صحیحی از مبنای امنیت به دست ندهیم شاکله «بنا»ی نظام تفکر و نگرش امنیتی نیز به گونهای موجه صورتبندی نخواهد شد.