پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122Euro-Centric Theories and Political
Development:نقد نظریه های غرب – محور در توسعه سیاسی41581330FAحجّت اللّه ایوبیرئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق ( ع)Journal Article19980920A Critical Approach Theories which try to explain political development have a eurocentric approach to it.They do not pay attention to different cultural settings and historical experiences of non-western countries. Because of some fundamental socio- cultural differences, politicaldevelopment and democracy are different in different countries. Therefore it is better tospeak of different types of democracies and political development. Western experiences andperceptions can not be generalized to others countries. Each country should develop itsown model of development according to its own experiences and socio-political conditions.Western theories can not prescribe the final model for development to third worldcountries. Their insights should be used but it is the country-specific social, political,cultural and economic conditions which determine its own appropriate model fordevelopment.از دهه شصت به بعد و با تشکیل دولتهای نوینی که از یوق استعمار رهایی یافته بودند مسأله توسعه سیاسی و نحوه برخورد با الگوهای توسعه غربی توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرد. در این میان به سرعت دو دیدگاه مختلف و متضاد در مقابل هم صف آراستند؛ دیدگاهی که براین عقیده بود که مفاهیم و الگوهای نظری غربی زاییده تمدن غربی است و ریشه در تاریخ این جوامع دارد و به هیچ روی نمی توان آنها را در خصوص جوامع آسیایی و آفریقایی که به کلی با این جوامع متفاوتند به کار بست. از این دیدگاه جوامع غیرغربی با مشکلاتی روبرو هستندکه جوامع غربی از آنها به کلی بیگانه میباشند. این مسائل ومشکلات هرچندکه به ظاهر مشابهت هایی با مسائل جوامع غربی مؤلف با تأکید بر این نکته محوری که توسعه مقول های است که باید در قالب بومی صورت بپذیرد، به ارزیابی انتقادی الگوی غربی از توسعه پرداخته است. در این باره ضمن بررسی ریشه های غرب محوری در طراحی تئوری های توسعه، به بیان محدودیتهای این نظریات پرداخته است. نادیده گرفتن ممیزات فرهنگی و عدم توجه به تجربه تاریخی متفاوت هر کشور دو ایراد اصلی مؤلف به دیدگاه غرب محور هستند که در نهایت او را به آنجا رهنمون می شود تا ادعا کند که به جای توسعه باید از انواع مختلف توسعه و به جای دموکراسی باید از انواع مختلف دموکراسی سخن گفت و ما یک مدل واحد از توسعه نداریم. پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122Development and Equilibrium: The
Implementation of
the "Councils Act" and Its Pathological
Aspectsتوسعه و تعادل:آسیب شناسی اجرای قانون شوراها در ج.ا.ا.59941331FAاصغر افتخاریپژوهشگر پژوهشکده مطالعات راهبردیJournal Article19980808In a comprehensive model for political development, three main elements- nation,state, and power- should be taken into consideration. This article examines the role oflocal councils in regard with political development and its components. Although councilsmay be seen as the symbol of people's participation in socio- political affairs, this shouldnot lead to an underestimation of the pathological aspects of the implementation of the"Councils Act". Some of these aspects are analysed in this article: disequilibrium in theprocess of political development, lack of supportive foundations for the implementation ofthe Act, etc.پیدایش پدیده های اجتماعی در گرو فراهم آمدن دو دسته از شرایط عینی و ذهنی است که در این میان مباحث نظری - که از آنها به بُعد ذهنی تعبیر می شود - به حکم عقل از تقدم برخوردارند. این تقدم نیز زاییده "محاسبه گری" انسان دوراندیش است که اقتضا می کند فرد قبل از پرداختن به هر عملی زوایای مختلف آن را سنجیده و سپس دست به فعالیت زند.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122Cultural Obstacles of Development in
Iranموانع فرهنگی توسعه در ایران951121332FAسید محمدرضا حسینیپژوهشگرJournal Article19981003Culture is an important factor in the destiny of nations and plays a significant role inpolitical development. In the first part of the article, after defining development and itsgoals, the author turns to political development and introduces cultural development asone of its main components. The second part of the article deals with politicaldevelopment in Iran. The author examines political culture and its main characteristics inIran. Lack of motivation for achievement, the influence of myths, too much respect fordescent, emotionality, "imitationalism", subjectivism, and a tendency toward violence areintroduced as the main cultural barriers to political development in Iran. The authorsuggests that political development cannot be achieved unless these cultural obstacles areovercome. با توجه به اهمیت و نقش فرهنگ و همچنین ضعف ها و خلأهای اخلاقی و فرهنگی موجود در جهان امروز و تأکید بیش از پیش اندیشه گران و سازمان های فرهنگی بر توسعه فرهنگی در دهه های اخیر و روند اجتناب ناپذیر آن، توسعه فرهنگی در دنیای کنونی ضروری و یرناپذیر به نظر می رسد. بنابراین در نوشتار حاضر ضمن ارایه تصویری از توسعه فرهنگی سعی می شود مهمترین آفات ý موجود در بطن فرهنگ ایرانی که ریشه در تاریخ دیرین کشور ما دارند، مشخص شده و راهکار مناسب برای رفع آنها پیشنهاد شود. محور اصلی نوشتار حاضر آن است که، توسعه فرهنگی در کشور فرهنگ به عنوان یک عامل اصلی در تضمین سرنوشت ملت ها، در آینده توسعه نیز دارای نقش و جایگاه مهمی می باشد که عدم توجه به آن در طراحی الگوی توسعه کشور تأثیر منفی زیادی میگذارد. برای تبیین این واقعیت مؤلف در ابتدای نوشتار خود به تعریف و تحدید توسعه پرداخته و ضمن بیان اهداف اصلی فرآیند توسعه در یک کشور تصویری کلی از توسعه فرهنگی ترسیم کرده است. در ادامه توسعه فرهنگی به عنوان مولفه اصلی توسعه مورد ارزیابی و تحلیل واقع شده و ازحیثت ئوریکجایگاهآن در نیل به اهداف توسعه مشخص شده است.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122Development and Ethnic Conflictsتوسعه و منازعات قومی1131301333FAمجتبی مقصودی- عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی ( واحد تهران مرکز ) و دانشجوی دکتری علوم
سیاسیJournal Article19980909Ethnic conflicts have been studied and explained from various perspectives. Differentaspects of these conflicts have been analysed and explained by many scholars. Inmulti-ethnic countries, the impacts of ethnicity, ethnonationalism and ethnic conflicts ondevelopment programs and their implementation should be taken into consideration. Thisarticle examines four approaches to ethnic conflict and development: traditional, moderen,transitional and postmodern. The author applies some of the insights of these theories toethnicity in contemporary Iran.در یکی از سادهترین و در عین حال گویاترین تعاریفی که از توسعه صورت پذیرفته است، توسعه به مثابه جریانی چند بعدی ( سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) دانسته شده است که در حرکت پیشرونده خویش کاهش فقر، بیکاری، نابرابری و صنعتی شدن هر چه بیشتر، ارتباطات بهتر، ایجاد نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت و افزایش مشارکت مردم در امور روزانه سیاسی را در پی دارد.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122The Management of Development and
the Development of Managementمدیریت توسعه وتوسعه مدیریت1311541334FAغلامرضا گودرزیدانشجوی دوره دکتری علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article19980904If development is seen as an even process of growth in various parts of the society, itneeds management. Specifying the goals of development and making appropriate policiesare related to available means and agents. Management can coordinate these componentsof a development program. At the same time, in the process of development, managementshould be developed i.e., it should improve and spread to all aspects of social life. Theimprovement of management means specialized training, better techniques, and continuousevaluation. Appropriate management plans better, organizes more efficiently, appoints moreefficient agents for development programs, and directs the process of development moresuccessfully. This article concludes with some advice for better management ofdevelopment in the Islamic Republic of Iran.تا اواخر دهه شصت میلادی مفهوم رشد اقتصادی کاربرد وسیعی داشت و اقتصاددانان عمده تأکید خود را بر روی این مفهوم متمرکز کرده بودند. ولی در دهه هفتاد تجارب جهانی نشان داد که تأکید صرف بر رشد اقتصادی اشتباه است، زیرا هم از نظر مفهومی این کلمه نارسا بود و هم از نظر مصادیق با رشد معادل نبود. از اینرو واژه توسعه جایگاه خاصی در متون اقتصادی پیدا کرد و به مرور اصطلاحات توسعه وکشورهای توسعه یافته و یا کشورهای عقب افتاده به دیگر علوم نیز راه یافت. امروزه توسعه یکی از الزامات اساسی کشورهای جهان است. سرعت تغییرات و پیشرفت در کشورهای توسعه یافته در مقایسه با کشورهای عقب افتاده به حدی است که به سختی می توان قبول کرد که این دو گروه در زمان های یکسان میزیند.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122New Middle Class and Socio-Economic
Moderenization in Iranطبقه متوسط جدید و نوسازی اقتصادی - اجتماعی در ایران1551781335FAمحمد رحیم عیوضیدکتر محمدرحیم عیوضی معاون پژوهشی مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامیJournal Article19980926The existence of a strong new middle class is usually regarded as one of the socialrequirements for development. Although modernization in Iran during the Pahlavi era ledto the emergence of a new middle class consisting of bureaucrats, professionals,businessmen, etc., the development programs were not successful. The new middle classdid not support the Pahlavi state and did not comply with its modernizing efforts. Thisarticle suggests that the neo-patrimonial structure of power in Iran is in contrast with the empowerment of the new middle class. The existence of this political structure in Iran ledto political alienation of this class. That is why despite the modernizing efforts of the state,it was not successful in coopting the new middle class. This can partly explain the failur of modernizing efforts in Iran in the pahlavi era.تحولات سیاسی - اجتماعی وضعیت اقشار و طبقات اجتماعی را متحول میسازد و از سویی نیز بسیاری از تحولات در چارچوب همکاری، رقابت و مبارزه طبقات اجتماعی با دولت شکل میگیرد. در ایران نیز فرآیند نوسازی که تحولی بس قابلتوجه به شمار میرود در دوران سلطنت محمدرضا شاه بهوجود آمد و در روابط متقابل طبقات اجتماعی با دولت تأثیر بسیار برجای گذاشت.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122State and Economic Development in
Iranدولت و توسعه اقتصادی در ایران1792061336FAامیرمحمد حاجی یوسفیدکتر امیرمحمد حاجی یوسفی استادیار دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی.Journal Article19980920Iran experienced a high rate of economic growth in the 1960's and early 1970's. Thisgrowth, however, cannot be equated with economic development because it did not lead toa self- sustaining productive system nor did it reduce poverty. This article suggests that thestate had a key role in this regard. The Pahlavi state was the main economic actor in Iranduring the years 1962-78, but it could not provide the basic requirements for a successfuleconomic development. Some of its main feautures were responsible in this respect: it wasan authoritarian rentier client state. All of these characteristics contributed to its counter- productive and anti-development policies. در نوشته های مربوط به توسعه در جهان سوم چنین پنداشته میشود که یکی از موانع اصلی توسعه در این کشورها کمبود سرمایه به شکل ذخایر ارزی خارجی است. اما در کشورهای صادرکننده نفت مانند ایران که دارای مقادیر زیادی دلارهای نفتی به خصوص بعد از چهار برابر شدن قیمت نفت در سال 1972، بودند، چنین محدودیتی وجود نداشت و طبیعتا نمیتوان در حکم مانع توسعه از آن یاد کرد. با این وجود، این کشورها چه از نظر ایجاد زیرساخت های اقتصادی و چه از نظر پیشرفت اساسی در سطح زندگی مردم هنوز توسعه نیافته محسوب می شوند.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122Minorities, Nationalists, and Political
Conflictsاقلیت ها،ملیگراها وبرخوردهای سیاسی2072321337FAحمیدرضا کریمیپژوهشگرJournal Article19981012One of the important issues in the process of development is the management of ethnicconflicts. Development cannot be achieved unless ethnic conflicts are resolved. Ifminorities' rights are not recognized, the process of development may be interrupted bypolitical violence. This article attempts to offer an effective model of ethnic- conflictmanagement on the basis of various countries' experiences. The political groups shapedaround ethnicity are the main focus of this article. The relationship between the state andthese groups are fully examined. The author argues that the recognition of minorities'rights, the security of the political entity, democratization, and civil and political libertiesare the main components of an efficient management of ethnic differences.دولت ها و سازمان های بین المللی تنها به شرط درک طبیعت و علل کشمکش های سیاسی قومی، قادر به مهار آنها می باشند. نگارنده در این مقاله کوشیده است قسمتی از شواهد و توضیحات موجود درباره برخوردهای سیاسی قومی را دسته بندی کند. درباب زد و خورد گروه هایی مانند "مایان های چیاپاس"مکزیک و "سِرب های" بوسنی، که برای خود هویت قومی یا ملی درنظر میگیرند، نکات کلی زیر را باید به خاطر داشت:"معیارهای نژادی" که این گروه ها جهت معرفی خود از آن استفاده می کنند شامل نژاد مشترک، گذشته تاریخی مشترک و مشخصات ارزشمند فرهنگی است. دلیلی وجود ندارد تصور کنیم که دست های از مبانی هویت قومی یا فرهنگی (مانند مذهب، زبان، نژاد، یا سرزمین مشترک ) به طور ذاتی از اهمیتی بیش مؤلف در این مقاله به طرح یکی از موضوعات مهم توسعه یعنی مدیریت نزاع های قومی در سطح جهانی پرداخته که امروزه از حساسیت بسیاری برخوردار است. هم توسعه و هم قومیت دو مفهوم بسیار حساس هستند که جمع میان آن دو متضمن قبول حدی مناسب از حقوق برای اقلیت های مختلف می باشد.پژوهشکده مطالعات راهبردیفصلنامه مطالعات راهبردی1735-07271119981122The Crises of Political Developmentبحرانهای توسعه سیاسی2332441338FAغلامرضا خواجه سرویپژوهشگرJournal Article19981103This article examines the process of political development and the five crises societiesmay encounter in this process. Political development refers to the transformation of politicsboth in type and style. Since informal political processes challenge the formal ones,political development is not a smooth process. Five types of crisis may emerge: crises ofidentity, legitimacy, participation, distribution, and penetration. The author defines eachcrisis, clarifies their interrelationships, and discusses their impact on political development.Three measures - equality, capacity, and differentiation- are introduced and all types ofcrisis are evaluated according to their relationship with these measures. If these crises aresuccessfully resolved, the result will be political development. آثار مربوط به توسعه سیاسی از دیرباز با مفهوم تغییر همزاد بوده است. نفس مفهوم تغییر مفهوم تازهای نیست، بلکه آن چه در باب تجدد و نوسازی سیاسی جدید است، سبک نگرش به تغییر میباشد. در نگرش انسان مدرن، تغییر پدیدهای تصادفی نبوده و ارادی و برنامه ریزی شده است. بشر مدرن واجد دو خصلت است: بیگانگی و خوش بینی. او از حال بیگانه و نسبت به عقل یا حداقل شناخت خود خوشبین است. باید گفت عقلانیت مدرن غالبا در پرداختن به انسان و اجتماع پنج پرسش را مطرح میسازد: سؤال از سرشت انسان با توجه به نظم اجتماعی حاکم بر وی، سؤال از تعدیل واصلاح نظم مزبور، سؤال از میزان آزادی بشر مدرن برای تغییر آن نظم، سؤال از منابع مادی در دسترس بشر مدرن یا بحث از توسعه سیاسی و بحران هایی که در رهگذر تحقق این فرآیند به وجود میآیند، از جمله موضوعات مهمی است که ذهن جمع کثیری از محققان این حوزه را به خود معطوف داشته است.