این تصور که قدرت در محور معادلات امنیت ملی قرار دارد، گذشته از انتقاداتی که بر آن وارد شده، هنوز هم از اعتبار بالایی برخوردار است؛ به گونهای که گروه کثیری از تحلیلگران و تصمیمگیران حوزه مسائل امنیتی بر جایگاه منحصر بفرد دولت (به عنوان دارنده مشروع قدرت) در تعریف و تعیین وضعیت امن اتفاق نظر دارند. با اینحال پذیرش اهمیت جایگاه قدرت در فرآیند امنیتسازی را نمیتوان دلیلی بر محوریت دولت در شکلگیری معنای امنیت دانست. نوشتار حاضر با توجه به این بعد از موضوع، پرسش از وضعیت امن را بدین صورت مطرح میسازد که: «آیا قدرتها میتوانند همان معنایی را که از وضعیت امن مدنظر دارند، به عنوان مدلول مطلوب خویش در اذهان مخاطبان خود ـ مردم ـ بوجود آورند یا خیر؟» به عبارت دیگر، نوع رابطه بین «تصویر صاحبان قدرت از امنیت» با «تصویر موجود از امنیت در جامعه» را جستجو میکند. تحلیل «نشانهشناسیک» مؤلف که برگرفته از تحلیلهای حوزه زبانشناسی است؛ حکایت از آن دارد که در این حوزه، قدرتها با چهار چهره شناسانده میشود: گفتار، تصمیم، رفتار و بازخورد. به عبارت دیگر، معنای امنیت صرفاً برگرفته از «گفتار» صاحبان قدرت نیست؛ بنابراین میتوان پیشبینی کرد که در بسیاری از موارد، مدلول امنیت متأثر از نشانگان دیگر ـ مانند تصمیم، رفتار و مهمتر از همه بازخورد ـ مدلولی کاملاً متفاوت از دال مورد نظر صاحبان قدرت بیابد.