رساله «راه نجات» در سال ۱۲۸۶ ش، یعنی یک سال پس از انقلاب مشروطیت توسط مرتضی قلیخان هدایت ملقب به صنیعالدوله نوشته شده است. در آن دوران ایران دارای ارتش منظم و ملی نبود. وظیفه حفظ و حراست ارضی و مرزی کشور به وسیله افراد و تفنگداران عشایر و اقوام مرزی انجام میشد. نیروی نظامی و مسلح برای تأمین امنیت راههای داخلی وجود نداشت و تجار نمیتوانستند کالاهای خود را از شهری به شهر دیگر با امنیت جابهجا کنند. راههای ارتباطی بین ولایات و شهرهای کشور نیز وجود نداشت. مردم ایران در آن زمان بیسواد بودند و فقط ۲ درصد مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند. تعداد افرادی که تحصیلات دانشگاهی را در غرب گذرانده بودند، به یکصد تن نمیرسید. در آن شرایط، رساله راه نجات کوششی بود از سوی صنیعالدوله برای تبیین مهمترین مسئله آن زمان ایران که به زعم وی، مسئله امنیت بود. نوشتار حاضر به تبیین مفهوم امنیت از منظر یکی از رجال عصر مشروطه و از طریق بازخوانی رساله راه نجات میپردازد. این بازخوانی، بخشی از تاریخ مفهوم امنیت در ذهن و ضمیر ایرانیان را نیز بازنمایی میکند