یکی از نقاط عطف بروز اختلافات فکری درباره مسائل سیاست خارجی زمانی است که کشورها در پی حلوفصل مسائل بینالمللی خود از طریق توافقهای دوجانبه یا چندجانبه بینالمللی هستند. برجام بهعنوان توافق چندجانبه ایران با کشورهای 1+5 برای حلوفصل بحران هستهای، عامل بروز و تشدید اختلافنظرهای داخلی در ایران بوده است؛ بهگونهای که با گذشت چندین سال، همچنان این اختلاف ها بر سپهر سیاسی ایران سایه افکنده است. تلاش این مقاله معطوف به بررسی چالش ها و بازدارنده های اجماعسازی داخلی درباره مسائل سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس، با تمرکز بر تجربه برجام و با استفاده از تحلیل رمزگان عملیاتی، در پی تحلیل سازههای ادراکی نخبگان سیاسی درباره برجام در مقطع زمانی پیش و پس از خروج آمریکا از آن است. یافتههای مقاله نشان میدهد که ساختار ادراکی مناسب و کارآمدی برای اجماعسازی پایدار در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میان سه طیف نخبگان تعاملگرا، ضدهژمون و تابخورنده وجود ندارد.