استادیار روابط بین الملل، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرمانشاه، ایران
چکیده
این نوشتار درصدد ارائه فهمی هستیشناسانه از تروریسم در غرب آسیا با تکیه بر نظریه سازهانگاری اجتماعی است. از نظر نویسنده، تروریسم بیش از آنکه پدیدهای جنایی یا سیاسی باشد، پدیدهای تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و بیش از آنکه پدیدهای ماقبل مدرن باشد، در بطن مدرنیته و متأثر از ساختها و کارگزاران آن ایجاد شده است. در واقع، تروریسم معنایی از معانی مدرنیسم است که از درون ساختهای الزامبخش آن ایجاد شده است. اما در این مسیر تنها معنای منفعلی در برابر ساختار نیست، بلکه بر بار معانی ساختاری اضافه میشود که سبب بازتولید بیشتر تروریسم میشوند. رابطه تکوینی ساختار و کارگزار در خلق پدیده تروریسم امری مستمر و مداوم است که بدون آن معنای تروریسم هم موضوعیت نخواهد داشت.