استراتژی ایالات متحده آمریکا و اروپا برای ایجاد تغییرات اساسی در خاورمیانه و شمال آفریقا به طور خاص و جهان اسلام به نحو عام، شامل ابعادی چون ملتسازی، دولتسازی، فرهنگسازی، مذهبسازی و نخبهسازی میشود. این ابعاد در قالب یکی از دو رویکرد «القاعده ـ قاعده» و «قاعده ـ القاعده» و یا ترکیبی از این دو با اولویتهای متفاوت پیجویی میشود. رویکرد نخست بر اولویت تخریب ساختارهای موجود و پس از آن ایجاد هنجارها و ارزشهای لیبرال بنا شده و رویکرد دوم نیز جا به جایی این اولویت را مد نظر دارد. مقاله حاضر بر آن است که جرجبوش برخلاف دوره نخست ریاست جمهوری که رویکرد اول را عملیاتی و محقق کرد (با هجوم نظامی به عراق و افغانستان)، در دوره دوم، رویکرد دوم یا «قاعده ـ القاعده» را دنبال میکند. در چارچوب این رویکرد تغییر باورها، ارزشها و هنجارها، با تکیه بر قدرت نرم و در قالب مذهب، فرهنگ و ملتسازی امکانپذیر است. در عین حال این رویکرد با دو چالش عمده یعنی امنیت انتقال انرژی و مقابله با تروریسم و افراطگرایی مواجه است و در نهایت میبایست با موج چهارم دموکراسی یا دموکراسیهای غیرلیبرال رقابت کند که ریشه در انقلاب اسلامی در ایران دارد.
حسینی, حسن. (1384). نظم نوین جهانی در قرن 21؛
دموکراسیهای غیرلیبرال یا لیبرال دموکراسی در خاورمیانه و شمال آفریقا. فصلنامه مطالعات راهبردی, 8(28), 359-377.
MLA
حسن حسینی. "نظم نوین جهانی در قرن 21؛
دموکراسیهای غیرلیبرال یا لیبرال دموکراسی در خاورمیانه و شمال آفریقا". فصلنامه مطالعات راهبردی, 8, 28, 1384, 359-377.
HARVARD
حسینی, حسن. (1384). 'نظم نوین جهانی در قرن 21؛
دموکراسیهای غیرلیبرال یا لیبرال دموکراسی در خاورمیانه و شمال آفریقا', فصلنامه مطالعات راهبردی, 8(28), pp. 359-377.
VANCOUVER
حسینی, حسن. نظم نوین جهانی در قرن 21؛
دموکراسیهای غیرلیبرال یا لیبرال دموکراسی در خاورمیانه و شمال آفریقا. فصلنامه مطالعات راهبردی, 1384; 8(28): 359-377.