مفهوم امنیت به واسطه خاصیت چند بعدی، استوار شدن بر پاره ای پیش فرض ها، ذهنی بودن، تأثیر پذیری از مدلول ها و جغرافیای مفهوم، دیرینگی، فراخی قلمرو و تغییرپذیری مؤلفههای تشکیل دهنده آن، محمل مناقشات علمی چشمگیری بوده است و پژوهش گران هر زمان به زبان ویژه آن عصر، امنیت را تعبیر و تعریف کرده اند. مقاله حاضر حاصل کندوکاو در الگوهای متداول تبیین امنیت ملی کشورهاست و نویسنده کوشیده است با نقد تلقی رهیافت های واقع گرایانه و لیبرال از امنیت ملی، پارادایم نوینی را ترسیم کند. به باور نویسنده مقاله، هر کدام از رهیافت های فوق مشکلات ویژه خود را داشته اند و برای ساماندهی به این معضل باید مدل جامع و کاملی تنظیم شود. پارادایم جامع نویسنده پنج متغیر مستقل (امکانات نظامی، مشروعیت، توانمندی اقتصادی، مدارا و همزیستی قومی ـ مذهبی و دسترسی به مواد خام حیاتی) را تشریح و امنیت ملی را تابعی از نحوه کارکرد و تعامل آنها می داند. تمرکز اساسی نویسنده در سراسر بحث، معطوف به منطقه خاورمیانه است و به عمد از ذکر تئوری ها و نمونه های غرب محور دوری می گردد تا بخشی از کلاف سردرگم امنیت ملی در کشورهای جهان سوم گشوده شود.