بحث از جامعه مدنی در جمهوری اسلامی ایران، به طور کلی در قالب دو رویکرد کلان صورت پذیرفته است؛ رویکرد اول را میتوان آرمان گرایانه لقب داد.به این معنی که نویسندگان این گروه نخست اقدام به عرضه تصویری آرمانی و خیالی از جامعه مدنی کرده و سپس به بررسی و یا نقد جامعه مدنیای پرداختهاند که با واقعیت آن نسبتی ندارد.در این رویکرد میتوان به دو طیف مختلف اشاره کرد: افرادی که جامعه مدنی برای آنها بهمنزله جامعه "جامع خوبیها" مطرح است و در حقیقت آن را مدینه فاضلهای میدانند که در آن عدالت به تمامی فراهم بوده، حقوق شهروندان پاس داشته میشود و….در مقابل کسانی هستند که جامعه مدنی را با جامعه غربی یکسان پنداشته و سپس تمام مفاسد جامعه غربی را مؤلف در این مقاله نخست در تعریفی جامعه مدنی را لایه واسط بین دولت و ملت برمیشمارد.ایجاد این حوزه در ساخت اعمال قدرت غربی ناشی از تصویر دولت و ملت در غرب میباشد، بنابراین فرضیه مقاله این چنین طراحی شده است که: بهخاطر تفاوت بینش سیاسی اسلام با غربی در خصوص دولت، ملت و رابطه این دو، چنین حوزهای در ساخت اعمال قدرت اسلامی نمیتواند شکل بگیرد.