با پیروزی انقلاب اسلامی و حادثه گروگانگیری، دگری بهنام آمریکای دشمن به یکی از مهمترین عناصر تجلیبخش و تثبیتکننده هویت سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران بدل شده است. این مقاله با تمرکز بر نقش هویت سیاسی، در پی ارائه پاسخی به این پرسش است که چرا پس از حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی ایران تا کنون بر رابطهنداشتن با ایالات متحده آمریکا اصرار میورزد و در برابر تمامی فشارهای ساختاری با مرکزیت آمریکا مقاومت کرده و تن به سازش با آن نمیدهد؟ برای پاسخ به این پرسش، از دیدگاههای واقعگرایان سیاسی استفاده شده است. واقعگرایان سیاسی ضمن تأکید بر تمایز دوست و دشمن به عنوان جوهر و هسته اصلی سیاست، نیاز شدید و ذاتی گروهها و واحدها به هویت سیاسی و نه ساختار یا تمایل به قدرت را مبین این تمایز دانسته و بر ضرورت حفظ فاصله با دشمن به منظور بقا و پیگیری اهداف خویشتن تأکید ویژه مینمایند.