به زعم نویسنده این مقاله، جمهوری اسلامی بعد از دورهای از انکار و طرد سازمانهای بینالمللی، بر اساس تحولات جدید و درک نوین از منافع، دریافت که این سازمانها، اولاً میتوانند ابزاری برای حفاظت از حقوق و امنیت کشور باشند، ثانیاً به خروج ایران از انزوا کمک کنند و ثالثاً در مقابل خطرات تک قطبی شدن جهان از جمهوری اسلامی حمایت و حراست کنند. در این راستا ایران ضمن روی آوردن به سازمانهای غیرغربی همچون عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی، دست به ابتکار و طرح ایجاد سازمانهای جدید منطقهای زد. اکو که پیشتر تأسیس شده بود، با پیوستن اعضایی از کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق، تحرک بیشتری یافت. توفیق ایران در منطقهگرایی را باید نسبی و کم و بیش اندک به حساب آورد. دلایل توفیق اندک را میتوان عدم اشتراک استراتژیهای دولتهای منطقه، نگرانی برخی کشورها از ایران به ویژه دولتهای کوچک و حاشیه خلیجفارس، تمایل و حتی اشتیاق اعضای این سازمانها به همکاری با آمریکا (در حالیکه جمهوری اسلامی ایران اساساً سازمانهای مذکور را وسیلهای برای مقابله با آمریکا میداند) و مکمل نبودن اقتصادهای کشورهای منطقه دانست. اما توفیق این سازمانها بیشتر در ایجاد مجمعی برای طرح مباحث و جلوگیری از تشنج در عرصههای دیگر بوده است. ضمن آنکه برخی پروژههای مهم اقتصادی و اتصالهای شبکه متنوع این کشورها به یکدیگر، چشمانداز فعالیتهای آتی و احتمالاً ارتقای وضعیت اروپا را امیدوار کنندهتر میکند.