مقاله حاضر به دنبال تبیین نسبت فرهنگ و امنیت نظام جمهوری اسلامی ایران است. مسئله اصلی نویسنده آن است که فرهنگ چگونه در شکلگیری امنیت نظامهای سیاسی نقشآفرینی میکند. نویسنده در پاسخ به این سؤال مدعی است فرهنگ کنشگر نیست و تأثیر آن بر امنیت از رهگذر گفتمانها و نسلهای انسانی حاصل میشود. بر اساس چارچوب نظری ارائهشده در این مقاله، امنیت نظام سیاسی اساساً محصول سازگاری میان گفتمانهای فرهنگی حاکم بر دولت، نسل زنده و نسلهای پیشین است و ناسازگاری میان این سه گفتمان نیز منشأ ناامنی و بیثباتی معرفی میشود. نویسنده بر آن است که این چارچوب نظری به خوبی امنیت نظام جمهوری اسلامی ایران را تبیین میکند و بر این اساس، پیشنهادهای سیاستگذارانهای در حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ارائه کرده است.