زندگی اجتماعی بشر، طرح و عرضه اندیشهها و دیدگاههای گوناگون هر یک از آحاد انسانی را در پی داشته است؛ در این میان اِعمال تحکم جهت یکسان سازی این دیدگاهها با هدف جلوگیری از پراکندگی و تمرکز همت افراد بر سازندگی و پیشرفت اقتصادی - صنعتی، نتیجه مثبتی در پی نیاورده است که تجربه شکست کمونیسم - به رغم ادعای جهانشمولی آن - گواه زنده این مدعاست. جنب و جوش حاصل از تحرک سیاسی پس از انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری در ایران، امکان عرضه دیدگاهها و آرای مختلف و متنوع سیاسی را دو چندان ساخته است تا جایی که هر یک از گروهها و حتی افراد فعال در عرصه سیاست، ضمن طرح دیدگاه خاص خود، قاطعانه و گاه متعصبانه درصدد متقاعد ساختن دیگران به صحت و درستی آن برآمده و در اینباره، ابزارهای گفتاری و نوشتاری را نیز به خدمت گرفته اند. آن چه در این بازار گرم رقابتها کمتر بدان توجه میگردد، ضرورت حدودوحریمیبرایاینفعالیتهای سیاسی است. چنان چه این وضع بدون در نظر گرفتن ضابطه و حدود مشخص و به گونهای لجام گسیخته ادامه یابد، به طور قطع منافع ملی آسیب جدی خواهد دید. از این رو به منظور تضمین سلامت و بقای نظام، افزایش ضریب تحمل آرای دیگران از طریق قانونمند و سامانمند ساختن رقابتهای سیاسی با محوریت و اولویت منافع ملی نسبت به منافع جناحی و فردی، امری لازم و اجتنابناپذیر مینماید.