تاریخ روایتی مستمر و بلاانقطاعاز تولد و حیات بیممات یک قدرت مطلقهنیست. هر قدرتی با مقاومت قرین است، بهبیان دیگر، هر قدرتی اپوزسیونساز (1) است.وجود همین مقاومت است که از انسداد کاملقدرت جلوگیری میکند. مألا نمیتوان بهتامین و تحفظی مطلق و پایدار اندیشید. هرنوع امنیتی نسبی است. رویکردهایتمامیتنگر ارمغانی جز ناامنی و بحرانبههمراه نداشتهاند. "امنیت مطلق" اسطورهایاست که جز در بستر گفتمانهای هیمنه ومرکزیتطلب، امکان نشت و حک نیافتهاست. افزون اینکه امنیت بیش از آنکهواقعیتی بیرونی باشد، ماهیتی ذهنی و گفتمانی دارد. مفهوم "امنیت" صرفا در یک رابطه همنشینی و یا جانشینی با مفاهیم دیگر همچون: "قدرت"، "منافع"، "اهداف"، "مصالح"،"تهدیدات" و که همگی مفاهیمی مبهم، توسعهنیافته (2) و سیالند، مصداق و یامصداقهای خود را مییابد. به دیگر سخن، نمیتوان "ما وضع له" واحد و شفاف وجوهری حقیقی و لایتغیر برای مفهوم امنیت فرض کرد.