موضوع هستهای به عنوان مهمترین مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته، عرصه رقابت گفتمانهای مختلف در این حوزه بوده است. انتخابات ریاست جمهوری خردادماه 1392 منجر به تحول گفتمانی در موضوع هستهای گردید. در این انتخابات حسن روحانی به عنوان حامل گفتمان اعتدال یا اعتدال گرایی توانست نظام معنای حاکم بر این گفتمان را عمومیت بخشیده و آن را هژمونیک نماید. از این رو، مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موف، چارچوبی نظری فراهم آورده که به تبیین عناصر و دقایق گفتمان ناظر بر موضوع هستهای در دولت یازدهم و کشمکشها و رقابتهای هژمونیک میان این گفتمان و گفتمانهای رقیب می پردازد. تحلیل گفتمان هستهای دولت یازدهم نشان میدهد این گفتمان با دال مرکزی تعامل سازنده، به جهت برخورداری از عوامل سیاسی بیشتر، فعالتر و منسجمتر، بهکارگیری فرایندهای طرد و برجستهسازی، میزان دسترسی بالا و اعتبار بیشتر نسبت به سایر گفتمانهای رقیب، توانست هژمونیک شود.