ایدئولوژی و استراتژی مقولاتی هستند که به صورت مستقل، بسیار مورد بررسی قرار گرفتهاند و تعاریف و مفاهیم بسیاری برای آنها برشمرده شده است؛ اما نسبت میان این دو مقوله را فقط بر اساس این بررسیهای مستقل نمیتوان سنجید. برای اینکه نسبت میان ایدئولوژی و استراتژی یا نگرش ایدئولوژیک و تفکر استراتژیک مورد کنکاش دقیق علمی قرار گیرد، لازم است خاستگاههای تاریخی، مفاهیم و کاربردها و ویژگیهای کلی آنها در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد و به مفروضاتی که باعث هرگونه پیشداوری غیرعلمی در این باره شده، پاسخ داده شود. برای دستیابی به این منظور، مقاله حاضر ابتدا خاستگاه تاریخی، مفاهیم و کاربردها و ویژگیهای ایدئولوژی و نگرش ایدئولوژیک و سپس پیشینه تاریخی، مفاهیم و کاربردها و ویژگیهای استراتژی و تفکر استراتژیک را بررسی میکند و در نهایت نسبتسنجی این مقولات را بر اساس نقد دیدگاههایی که از یکسو ایدئولوژی را مبتنی بر آرمانگرایی، اخلاقگرایی، اصالت تغییر، احساسگرایی، آگاهی کاذب و شناخت غیرعلمی و از سوی دیگر استراتژی را مبتنی بر واقعگرایی، بیطرفی اخلاقی، اصالت تثبیت، عقلگرایی، آگاهی واقعی و شناخت علمی میدانند و بر این اساس، آنها را مقابل یکدیگر قرار میدهند، در دستور کار قرار میدهد.