مسأله مقاله حاضر این است که آیا میتوان بین جنسیت و نوع تفسیر متن یا تحلیل موضوع، نسبتی برقرار کرد یا نه؟ بر مبنای این مسأله، فهم فمینیستی امنیت ملی و بینالمللی و الزامات روششناختی آن، به عنوان پرسش کلیدی مقاله طرح و در جواب آن این فرضیه آزمون شده است که «فهم فمینیستی امنیت ملی و بینالمللی (به عنوان موضوع یا متن) به روش پساپوزیتویستی و با هدف حل نابسامانیهای جنسیتی صورت میپذیرد.» برای آزمودن این حدس ذهنی، ابتدا روش شناخت فمینیستها (در طیفهای مختلف) را تبیین و سپس ملاحظات آنها در تحلیل امنیت ملی و بینالمللی را تشریح کردهایم. توسیع ابعاد امنیت، توجه به بدنه اجتماعی و تأکید بر تغییر به جای تداوم، از جمله ملاحظات کلیدی فمینیستها در تحلیل موضوع است. مقاله پس از توضیح دغدغههای روششناختی فمینیستها، بدین نتیجه رسیده است که آنها با نقد رهیافتهای متداول در حوزه روش و پژوهش، چهار نکته قابل توجه را تجویز میکنند. این چهار نکته عبارتند از معرفی امنیت اجتماعی به عنوان رکن بنیادین امنیت ملی، ترویج تعامل به جای استقلال، تأکید بر وجوه نرمافزاری امنیت ملی و بالاخره طرفداری از طرحهای توسعه ملایم و مداوم به جای طرحهای ضربتی و خشن. این تجویزها، صف فمینیستها را از پوزیتویستها جدا میکند.