در پی رحلت رسول خداr، جامعه اسلامی شاهد دوران گذاری است که در نتیجه آن خلافت به عنوان نظام سیاسی حاکمیت مییابد. این در حالی است که از دیدگاه شیعه، امامت به مثابه سازمان دینی ـ سیاسی متصل به رسالت، میبایست عهدهدار چنین مهمی میشد. بدین ترتیب، تشیع به رهبری حضرت علیu به حاشیه رانده شده و این وضعیت ادامه یافت تا اینکه پس از قتل خلیفه سوم، حکومت علوی تأسیس گردید. اگرچه امنیت به عنوان کالایی عمومی که با مدیریت حکومت تأمین میشود، شناسانده شده است؛ اما این پرسش که به چه دلیل حضرتu به رغم حقانیت در مقابل جریان سیاسی حاکم مقاومت عملی نکردند، ما را به این نکته رهنمون میکند تا بنیادهای نظریه امنیت در دوره علوی را صرفاً منحصر به دوران حکومت آن حضرتu ننماییم.مقاله حاضر ـ در ادامه سلسله مقالات مربوط به نظریه اسلامی امنیت ـ به بررسی دوره حساس پس از رحلت رسول خداr تا تأسیس حکومت علوی میپردازد. مؤلف با ارایه مفهوم «هویت امنیتی شده» در واقع از اولویت «صیانت از اصل شریعت» بر «تصدی حکومت برای هدایت»، به دلیل وجود گزینههای بدیل برای تحصیل «هدایت»، سخن میگوید.