این مفروض که بین معانی و ساختارهای عینی رابطهای وثیق وجود دارد و از طریق تجزیه و تحلیل ساختارها میتوان به ابعاد نظریههای مختلف پی برد، بنیاد الگوی تحلیلی مقاله حاضر را شکل میدهد. نگارنده در پی آن است تا با بررسی الگوی حکومت نبویr به مثابه الگوی معتبر اسلامی در عرصه سیاست و حکومت، به پارهای از آموزههای مؤثر در بحث از «امنیت اسلامی» دست یابد.برای این منظور ساختار جامعه اسلامی در عصر نبویr را از دو حیث به بررسی میگذارد: نخست از منظر ساخت اجتماعی و دوم از منظر ساخت سیاسی.در بحث از ساخت اجتماعی، الگوی بدیل «امت» در مقابل الگوی حاکم «قبیله» مورد بررسی قرار گرفته و در بحث دوم، ساخت قدرت مبتنی بر «مسئولیت» در مقابل ساخت قدرت مبتنی بر «سلطه» طرح شده است. مجموع ملاحظات انتقادی و تحلیلی مؤلف، پارهای چند از آموزههای اسلامی در خصوص «امنیت» را عرضه میدارد که به زعم نگارنده، با استناد به الگوی دولةالرسولr، میتوان بر آن عنوان «نظریه امنیت امتی» را اطلاق نمود. این نظریه بر سه رکن اصلی استوار است که عبارتند از: جمع بین مرزهای اعتقادی و حدود سرزمینی، جمع بین مصالح دینی و منافع سرزمینی و بالاخره جمع بین حکومتداری و رهاییبخشی.