روابط بینالملل، رشتهای است که عرصه پژوهشیآن در مقایسه با سایر رشتههای علوم اجتماعی از بیشترین پویایی و دگرگونی برخوردار میباشد. یکی از مهمترین پویاییهای عرصه دانشگاهی رشته روابط بینالملل، دگرگونی در روشهای مطالعه و پژوهش دنیای بیرونی روابط بینالملل در نزد محققین این رشته است. نوشتار حاضر تلاش میکند، با نگاهی منتقدانه، به بررسی تحول در روششناسی مطالعات بینالمللی پرداخته و مشکلات و کاستیهای آن را ارزیابی نماید. نگارنده با بازشناسی دو رویکرد کلاسیک و کوانتومی در علوم دقیقه، بر آن است که روششناسی علوم اجتماعی در قرن بیستم، غالباً متأثر از رویکرد کلاسیک علوم دقیقه بوده است. این در حالی است که رویکرد کلاسیک توان تبیین تحولات جهانی در ابعاد گوناگون را ندارد. چارچوب نظری کوانتومی با ویژگیهایی چون اعتقاد به نسبیبودن نتایج پژوهشی و بهرهبرداری از تمام روشها برای دستیابی به نتایج معتبرتر، تناسب بیشتری با دنیای علوم اجتماعی، از جمله روابط بینالملل دارد.