نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسنده
چکیده
مهاجرت نخبگان که اغلب با عنوان فرار مغزها از آن یاد میشود، هر چند مسألهای تاریخیبوده و سابقهای دیرینه داشته، اما عمدتاً از اوایل دهة 1960 همچون یک پدیده اجتماعی موردتوجه و چارهاندیشی قرار گرفته است. دامنة این پدیده نیز هر چند محدود به کشورهایخاصی نبوده و گسترهای جهانی داشته، اما اغلب در ارتباط با کشورهای توسعه نیافته یا در حالتوسعه از آن سخن به میان آمده است و به دلیل همین ارتباط همنشینی و همزمانی (با مفهومتوسعه) بوده که سخن از فرصتها و تهدیدهای فرار مغزها مفهوم یافته است. به عبارتی این پدیده بهخودی خود نه از دست دادن فرصتی در خود نهفته داشته و نه ایجاد تهدیدی، اما از آن هنگام که باتوسعه همنشینی و همزمانی یافته، امکان فرصت و تهدید آن معنادار شده است. بر این اساس درمورد جامعه ما به مثابه جامعهای در حال توسعه و دست به گریبان چنین پدیدهای، سؤال این استکه علل وقوع و دلایل اهمیت مهاجرت نخبگان چیست؟ فرصتها و تهدیدهای این پدیده درارتباط با فرایند توسعه کدامند؟ و 3) برای تبدیل تهدیدهای آن به فرصت از چه راهکارهاییمیتوان بهره گرفت؟ پاسخ به این سؤالات هر چند سهل و ممتنع مینماید اما مانع آزمون پاسخیفرضی نیست. پاسخ فرضی که در این نوشتار به چنین سؤالاتی داده میشود با عنایت بهدوپارادایم صنعتگرایی 1 و اطلاعاتگرایی 2 توسعه، به ویژه با تأکید بر تحولات عصر اطلاعات وظهور جامعة شبکهای در حکم دستاورد چنین عصری خواهد بود.
موضوعات