نوع مقاله : مقاله علمی- پژوهشی
نویسندگان
چکیده
نظریات جدید رشد درونزا به گونهای چشمگیر تجزیه و تحلیل پیوندهای موجود میانآموزش، مهاجرت و رشد را بازسازی کرده است. چون آموزش به مثابه یکی از متغیرهای عمدهتعیین کنندة رشد درازمدت مطرح شده است. عموماً تصور میشود مهاجرت مردم همراه با انتقالسطح بالایی از سرمایه انسانی ـ موسوم به «فرار مغزها» ـ به زیان کشورهای مهاجر فرست و بهسود کشورهای مهاجرپذیر است. (1) از آن دیدگاه، موضع سنتی باگواتی،1 که معتقد است فرارمغزها یک جلوة منفی برای باقیمانده جمعیت کشور محسوب میشود، از طریق یافتههای ادبیاتنوین در حوزه مسائل مربوط به رشد مورد ارزیابی مجدد قرار میگیرد و مآلاً با ملاحظات مربوطبه این که نیروی کار ماهر و غیرماهر مکمل یکدیگرند، این دیدگاه تقویت میشود. ارتباط تجربیچنین موضع و نگرشی روشن نیست؛ در واقع گردآوری دادههای مربوط به ترکیب جمعیتهایمهاجر از حیثمهارت برایمجموعهزیادی از کشورها در دورههایگوناگون بسیار دشوار است،امّابا استفاده از میزان مهاجرت به منزلة متغیر جانشین،نمودار شماره یک نشان میدهد که شواهدیدالبر رابطه کاهنده میان رشد درآمد سرانه و مهاجرت در کشورهای در حالتوسعهوجود ندارد.
موضوعات