تحلیل انتخابات عمدتاً معطوف به کنشها و رفتار سیاسی احزاب و گروههای سیاسی مطرح در جامعه است و به توصیف و تبیین دال مرکزی جناحهای سیاسی (مثل جناح اصولگرا و اصلاحطلب) و تلاش هر یک از جناحها برای غیریتسازی و طرد جناح رقیب پرداخته میشود، اما در این نوشتار با استفاده از روش اسنادی، جنبه جامعهشناختی موضوع مورد مطالعه قرار میگیرد. منظر جامعهشناختی بر این مبنا استوار است که آنچه توانسته افراد را تشویق کند تا در انتخابات شرکت کرده و رأی دهند، شرایط اجتماعی، محیطی، اقتصادی و فرهنگی افراد رأیدهنده است؛ چراکه بین شرایط اجتماعی افراد و گرایش سیاسی آنان، رابطهای مستقیم وجود دارد. از این رو، نگارنده سعی دارد به رفتار انتخاباتی بدنه جامعه یعنی مردم در نحوه انتخاب و گزینش نمایندگان مجلس شورای اسلامی بپردازد و برای تحلیل این موضوع از سه الگوی جامعهشناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی و روانشناسی سیاسی بهره گرفته میشود.