تا اواخر دهه شصت میلادی مفهوم رشد اقتصادی کاربرد وسیعی داشت و اقتصاددانان عمده تأکید خود را بر روی این مفهوم متمرکز کرده بودند. ولی در دهه هفتاد تجارب جهانی نشان داد که تأکید صرف بر رشد اقتصادی اشتباه است، زیرا هم از نظر مفهومی این کلمه نارسا بود و هم از نظر مصادیق با رشد معادل نبود. از اینرو واژه توسعه جایگاه خاصی در متوناقتصادی پیدا کرد و به مرور اصطلاحات توسعه وکشورهای توسعهیافته و یا کشورهای عقبافتاده به دیگر علوم نیز راه یافت. امروزه توسعه یکی از الزامات اساسی کشورهای جهان است. سرعت تغییرات و پیشرفت در کشورهای توسعه یافته در مقایسه با کشورهای عقب افتاده بهحدی است که به سختی میتوان قبول کرد که این دو گروه در زمانهای یکسان میزیند.