به رغم سرشت اقتدارگریز نظام بینالمللی، جامعه جهانی دارای قواعد و هنجارهایی است که انتظارات از رفتار مناسب با نظام اجتماعی را نشان میدهند. هنجارها نه تنها به طور مستقیم بر رفتار دولتها در عرصه بینالمللی تأثیر میگذارند، بلکه به شکلگیری نظام شناختی و هویتی کشورها و تصمیمگیرندگان کمک کرده و از این طریق به رفتار آنها شکل میدهند. هنجارها و قواعد بینالمللی، مفاهیمی اجتماعی و بیناذهنی هستند که در تعامل بین بازیگران بینالمللی به وجود میآیند و در صورت از دست رفتن زمینههای اجتماعیشان، به مرور از بین میروند. نوشته حاضر، در پی فهمی دقیقتر و مفیدتر از قواعد و هنجارها در روابط بینالمللی است و میخواهد به این پرسش جواب دهد که نگاه از منظر قواعد و هنجارها چه تأثیری بر درک و برداشت ما از روابط بینالمللی میگذارد؟ این موضوع با تشریح چیستی قواعد و هنجارهای بینالمللی، چگونگی شکلگیری و تحول آنها و دلایل پیروی یا نقض هنجارها و قواعد بینالمللی از سوی دولتها تشریح میشود.