اعتماد از مسائل بنیادین و مغفول مطالعات اجتماعی و سیاسی است و بنیان اجتماع و روابط اجتماعی به حساب میآید. در این تحقیق پس از بحث از منابع اعتماد و اهمیت آن در ساحتهای مختلف، بر مسأله نظم اجتماعی تمرکز شده است. در خصوص منابع، مقاله به تشریح دوگونه منابع اجتماعی یا جامعهشناسانه و منابع فکری، فلسفی یا اعتقادی میپردازد. در ذیل منبع نخست دو مبحث رونق اقتصادی و مساوات اجتماعی مطرح میشوند و پارهای نگرشها، اعتقادات و ارزشهای اخلاقی میتوانند زیرمجموعه منابع فکری به شمار آیند. سه نوع نظم اجتماعی و اقسام اعتماد متقارن با آنها وجود دارد؛ نظم ثابت که متناظر عادت مبتنی بر ملکه میباشد و از طریق عادت، شهرت و حافظه عمل میکند؛ نظم انسجامبخش که بر عواطف و مهرورزی مبتنی است و بر اساس روابط خانوادگی، دوستان و اجتماع عمل مینماید و نظم معاضدتی که بر اساس اعتماد مبتنی بر خطمشی و اطاعت آگاهانه از قواعد و احکام و مفید دانستن آنها بوده و بر مبنای همبستگی، تساهل و مشروعیت عمل میکند. این اقسام نظم در کنار هم عمل مینمایند و با دیگر عناصر جامعه در ارتباط میباشند. بنابراین تغییر در هر کدام از عناصر مذکور میتواند در موضوع و مسأله اعتماد نیز مؤثر باشد. همچنین اعتماد با دیگر عناصر جامعه رابطهای متقابل دارد و ضمن تأثیرپذیری از آنها، بر آنها تأثیر نیز میگذارد، لذا بروز اشکال در یکی از وجوه میتواند چرخهای از کاهش اعتماد را به دنبال آورد و این نکتهای است که در ایجاد تحولات اجتماعی و سیاسی باید به آن توجه کرد.