در پی تحول ساختار نظام بینالملل، به واسطة فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، پرسش از روندهای اساسیای که در دستور کار برنامه امنیت در سطح بینالملل قرار خواهد گرفت؛ مورد توجه بسیاری از تحلیلگران قرار میگیرد. نوشتار حاضر نیز با هدف ارایة پاسخی برای این سؤال نگارش یافته و نویسنده این فرضیه را مطرح میسازد که: برنامه امنیت نوین، دربردارنده دو دستور کار اصلی میباشد. دستور نخست ناظر بر محتوای برنامه قدرت هژمون است و بر رقابت مثبت بین ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا دلالت دارد. دومین دستور ناظر بر حوزههای بروز منازعه بوده و از ورود خاورمیانه به متن تحولات امنیتی در قرن بیستویکم خبر میدهد. نویسنده، جهت تبیین این موضوع، ابتداء دو سناریوی اصلی (سناریوی آمریکایی و اروپایی از نظم جهانی) را که از سوی بازیگران برتر در عرصه سیاست بینالملل دنبال میشوند؛ بیان داشته و بر اساس آنها، خطوط منازعه را استنتاج و معرفی نموده است. بر پایه این فرضیه، گرایش نظام بینالملل به سوی ساختار هژمونیک و افزایش التهابات سیاسی ـ امنیتی در حوزه خاورمیانه، دو پدیده عمومی قرن حاضر را شکل میدهند.