مسأله اصلی مقاله حاضر، بررسی یافتهها و دشواریهای تحقیقات باری بوزان در حوزه مطالعات امنیتی است. بر این اساس به این پرسش پرداخته میشود که باری بوزان در ربع قرن منتهی به سال 2011، چه نقشی در پیشبرد بررسیهای امنیتی ایفا کرده و ابهامات و تناقضهای نظریه وی کدامند؟ نویسنده مقاله، وجوه پارهای موارد مبهم و متناقض را در آرای بوزان، مفروض گرفته و در پاسخ به پرسش اصلی، در پی آزمون این فرضیه است که باری بوزان با طرح ضرورت گذر از مطالعات راهبردی به مطالعات امنیتی، اهمیتدادن به ابعاد اجتماعی/ سیاسی و مخصوصاً با بحث از ماهیت معماگونه امنیت در نظام بینالملل، در پیشبرد مطالعات امنیتی سهیم بوده، لیکن شیوه استدلال و استنتاج وی در چهار مبحث امنیت جامعهای، مرجع امنیت، سطح تحلیل منطقهای و امنیتی/ غیرامنیتیدیدن، اعتبار و تعمیمپذیری یافتههایش را به شدت مخدوش مینماید. روش پژوهش مقاله، کاوش تفسیری از نوع متنمحور میباشد. مطابق این روش، به شرح نظر و سپس نقد الزامات تئوریک و تجلیات پراتیک آن میپردازیم.